خیلی از دستش عصبانی هستم. معلم قرآن مان را می­گویم. آخه من خودم انتخاب نکرده ام که به کلاس قرآن بیایم و مامان و بابایم خودشان اسم من را اینجا نوشته اند. حالا باید از این به بعد  روزهای یکشنبه و سه شنبه بعد از مدرسه باید به کلاس قرآن هم بیایم. من دلم می خواست بازی کامیوتری ام را این موقع داشته باشم.
عمو علی؛ خادم مسجد  زنگ تعطیلی کلاس را به صدا در می آورد. بچه های کلاس برای بیرون رفتن سر و صدا می کنند. اما خانم جعفری خونسرد و آرام از پای تخته تکان نمی خورد. من هم با عجله راه می افتم و با اخم از کنار او رد می شوم. دم در مسجد یادم می افتد که کیفم را توی کلاس جا گذاشته ام. ای وای ….
به خیال این که کسی در کلاس نمانده بر می گردم. محکم به در سسمی زنم و توی  کلاس می پرم. اما معلم قرآن هنوز در کلاس است و تنهاست. او که از کار من جا خورده می پرسد: چیه اصلانی، اتفاقی افتاده؟!
جوابش را نمی دهم. اما حسابی ترسیده ام. زود کیفم را بر می دارم. جلویم می ایستد و می پرسد: چه شده دختر خوبم، از دست من دلخوری؟
با عصبانیت می­گویم: «بله خانم ، من دلم می خواست الان مشغول بازی کامپیوتری ام باشم. مامانم حتما خواسته من را تنبیه کنه )

با خنده شانه ام را می گیرد و می گوید: «خب این که ناراحتی ندارد. امروز تازه جلسه اول  دوستی ما هست .بنشین با هم در این باره حرف بزنیم.»
باز داد می زنم که نه خیلی ممنون. حتما می خواهید به من بگویید که دختر خوبی نیستم که نمی خواهم قرآن یاد بگیرم.
از اخلاق خوب او جا می خورم. نه، اصلاً عصبانی نیست و دارد می خندد.
نفسی تازه می کند و می گوید: « ریحانه جان صدای تو خیلی قشنگه. چقدرم خوب میتونی منظورت را به من بگی. ولی من معلم تو هستم و سن و سالم از تو بیشتر است. حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: با کسی که به تو سخن گفتن را یاد داد، با درشتی و بلندی سخن نگو
بی اختیار سر به زیر می اندازم و او ادامه می دهد: حالا چند دقیقه ای بنشین تا با هم حرف بزنیم و به یک راه حل درست برسیم.
گفتم : شما از من ناراحتی؟
با خنده می گوید: نه چرا ناراحت باشم ما امروز در تدبر سوره حمد فکر کردیم. یاد گرفتیم که زیبایی ها را ببینیم. خدای زیبایی ها را بشناسیم. منم در کار مامان تو بدی نمی بینم. اینم که تو دوست داری بازی کنی و نظر بدهی هم خوبه. پس بیا یکم بیشتر با هم حرف بزنیم و دنبال راه حل بگردیم.
اخم ام را جمع می کنم و میگم چقدر شما و سوره حمد مهربونید.